ارتباط اقتصادی پنتاگون با شرکت های تولیدکننده بازی های جنگی

به گزارش مجله گرافیک، به گزارش خبرنگاران در چند دهه گذشته و به ویژه پس از انتها جنگ ویتنام ارتش آمریکا جاپای محکمی برای خود در ساختارهای فرهنگی این کشور دست و پا نموده است. هم اکنون یک ائتلاف واقعی میان هالیوود، پنتاگون، بازی های ویدئویی جنگی و صنعت اسلحه سازی به وجود آمده است. این چهار ضلع تشکیل دهنده این ائتلاف برای یکدیگر سودآوری قابل توجهی دارند و از یکدیگر حمایت ایدئولوژیکی به عمل می آورند. در این میان، هیچ یک از ژانرهای سینمایی دیگر به اندازه ژانر فیلم های جنگی نمی تواند تضادهای موجود در جامعه آمریکا از جمله انگاره هایی همچون طبقه اجتماعی، سیاست، ایدئولوژی اجتماعی و مالی را تبیین کند.

ارتباط اقتصادی پنتاگون با شرکت های تولیدکننده بازی های جنگی

به عنوان نمونه، آن ها به این موضوع اشاره می نمایند که پنتاگون سال 2010 قراردادهایی را با شرکت های فراورینماینده بازی های ویدئویی امضا کرد تا از این راه نسلی از بازی نمایندگان را جذب ارتش نمایند و یا پس از حوادث 11 سپتامبر، سازندگان بازی هایی همچون فراخوان خدمت و مدال افتخار کوشش می نمایند تا عملیات های نیروهای ویژه آمریکا را در سرتا سر دنیا به تصویر بکشند. یکی از نکته های قابل توجه در این کتاب اشاره به آخرین سخنرانی آیزن هاور از روسای جمهور آمریکا در 17 ژانویه 1967 و هشدار وی در خصوص شکل گیری کنسرسیوم نظامی و صنعتی و به خطر افتادن فرایندهای دموکراتیک در آمریکا است.

نویسندگان کتاب به این موضوع اشاره می نمایند که با گذشت پنجاه سال از این سخنرانی مهم هم اکنون چهار پایه دیگر به این کنسرسیوم اضافه شده است: صنعت سرگرم نماینده فیلم ها، تلویزیون و بازی های ویدئویی؛ کنگره؛ صنعت اسلحه سازی داخلی و ظهور اتاق های فکر که بیشتر محافظه کار هستند.

در این کتاب همچنین به این موضوع اشاره می گردد که پس از شروع بحران مالی در سال 2008 عامل اقتصاد نقش پررنگ تری در تمایل شهروندان آمریکایی برای ورود به ارتش ایفا نموده است و با کاهش تعداد شغل ها در این کشور، آمریکایی های بیشتری با وسوسه بهره مند شدن از حقوق ثابت، مزایا و آموزش، وارد ارتش می شوند. همچنین به راهبرد رهبران آمریکا در دهه 1990 و پس از فروپاشی شوروی در خصوص چگونگی شروع و حضور در یک جنگ و جذب نیرو و همچنین بیانیه راهبرد امنیت ملی آمریکا در سال 2002 در دولت بوش اشاره می گردد که به موجب آن به صراحت یک جدول زمانی امپریالیستی جدید برای نخستین بار از سوی اتاق فکر پروژه قرن نوین آمریکا مطرح شد. نویسندگان بر این باورند که نباید نقش سیاسی ایفا شده از سوی این اتاق فکر در هشت سال دوره ریاست جمهوری بوش و حمله به عراق را در سال 2003 نادیده گرفت. مدیران این اتاق فکر صحبت از قرنی به میان می آورند که در آن استیلای آمریکا مبتنی بر نیروی نظامی پایه ریزی می گردد و هیچ مانعی نیز نمی تواند سد راه آن گردد.

در این کتاب همچنین به همکاری نزدیک میان رسانه های آمریکایی و پنتاگون در خصوص نحوه انعکاس اخبار و رویدادهای جنگ ها به ویژه در جنگ عراق نیز اشاره می گردد. در واقع، همکاری میان رسانه های عظیم و دولت بر سر تهیه گزارش در خصوص جنگ های افغانستان و عراق هم به طور غیررسمی (به وسیله روابط شخصی و منافع حرفه ای مشترک و عضویت گزارشگران رسانه ها، مدیران اجرایی و مقام های دولتی) و هم به طور رسمی (در چارچوب سیاست های مشخص شده از سوی دولت آمریکا) انجام می گردد.

نویسندگان کتاب به این موضوع اشاره می نمایند که از زمان جنگ ویتنام به این سو - که در آن گزارشگران به راحتی می توانستند با سربازها صحبت نمایند و وارد منطقه های جنگی شوند، عصر ارتباطات سریع، دولت آمریکا و پنتاگون را ناچار ساخته است نا نقشی فزاینده در مدیریت توانمندی های رسانه های خبری در تهیه آزادانه گزارش در مناطق جنگی ایفا نمایند.

یکی دیگر از بخش های مهم این کتاب، اشاره به فیلم های مستند ساخته شده پیرامون جنگ های افغانستان و عراق است و البته ناکامی این فیلم های مستقل در گیشه در برابر فیلم های جریان اصلی در آمریکا، زیرا تسلط چند کمپانی عظیم بر صنعت سینمای این کشور اجازه نمی دهد تا فیلم های مستقل بتوانند مخاطب خاص خود را جذب نمایند. به باور این نویسندگان، بین محتوای فیلم های سینمای سوم و توانایی آن ها در جذب مخاطب گسترده، یک تناقض مهم وجود دارد. در واقع، به هر میزان که این فیلم ها، ایدئولوژی ماشین جنگی را به چالش می کشند، امکان دیده شدن گسترده آن ها دشوارتر می گردد. انتشار این فیلم ها در اینترنت نیز نمی تواند تضمینی برای جذب مخاطب فراوان باشد.

اهمیت ترجمه این کتاب در این است که به آنالیز دقیق فیلم های سینمایی، فیلم های مستند، مجموعه های تلویزیونی و بازی های ویدئویی فراوریشده پس از جنگ ویتنام می پردازد. نکته مهمی که به غنای این کتاب می افزاید این است که اشاره هایی هر چند کوتاه و البته دقیق به ادبیات غرب است که در آن به موضوع تفاوت میان منافع سربازها و فرماندهان آن ها پرداخته می گردد. به عنوان مثال، فصل نخست با آنالیز ایلیاد هومر شروع می گردد و با اشاره هایی به نمایشنامه های شکسپیر و رمان های جک لندن، هانری باربوس و دالتون ترومبو ادامه پیدا می نماید. اگر چه ممکن است کتاب های مختلفی در خصوص هالیوود و یا نقش پنتاگون در فراوری فیلم های هالیوودی به رشته تحریر درآمده باشد، اما شاید هیچ یک به اندازه این کتاب نتوانسته باشد با نگاهی دقیق به آثار سینمایی فراوری شده و در حقیقت با نگاهی از درون به نقد هالیوود و پیوندهای آن با ارتش و صنعت بازی های رایانه ای بپردازند.

جنگ های فرهنگی، سینما و شکست در جنگ ویتنام و عراق

یکی از شیوه های هالیوود برای غلبه به بحران رهبری و مردانگی ناشی از شکست در جنگ ویتنام، ساخت فیلم هایی بود که در آن مردهایی قدرتمند از طبقه کارگر به تصویر کشیده می شدند؛ مردهایی که می توانستند بر دیگر شخصیت های مرد به پیروزی برسند. فیلم هایی همچون شکارچی گوزن و اینک آخرالزمان دهشتناک بودن جنگ را به وسیله نشان دادن قهرمانان مرد قدرتمند به تصویر می کشند؛ به عنوان مثال مایکل با بازی رابرت دنیرو در شکارچی گوزن و سروان بنجامین ویلارد با بازی مارتین شین در اینک آخرالزمان.

این مضامین در فیلم های رمبو با بازی سیلوستر استالونه و مجموعه مفقودالاثر چارک نوریس با عظیمنمایی بسیار قابل مشاهده است.

فیلم های بسیاری به آثار فاجعه آمیز جنگ های افغانستان و عراق بر سربازهای اعزام شده به این جنگ ها پرداخته اند و در بسیاری از این آثار، موضوع هایی همچون طبقه اجتماعی یا نژاد سربازهایی که به خانه بازگشته اند مورد توجه نهاده شده است. مستند زمانی که به خانه آمدم، یکی از آثار سینمایی قوی درباره سربازهایی است که از جنگ عراق بازگشته اند. دن لوهاس کارگردانی این فیلم را بر عهده دارد. فیلم او مورد تایید 14 گروه از کهنه سربازها نهاده شد.

گروه هایی از جمله کهنه سربازهای سیاه پوست خواستار عدالت اجتماعی، اتحاد ملی برای کهنه سربازهای بی خانمان، کهنه سربازهای جنگ عراق بر ضد جنگ، بنیاد ملی کهنه سربازها، عملیات کرامت، گروه تبدیل شمشیر به داس (این اصطلاح به معنای استفاده از ادوات جنگی به ابزاری برای استفاده غیر نظامی است) از مهم ترین گروه هایی بودند که از این فیلم حمایت کردند. در زمان اکران این فیلم مستند در سال 2006، نزدیک به 500 نفر از کهنه سربازهای جنگ عراقی بی خانمان بودند.

به گفته نویسنده کتاب فیلم مستند زمانی که به خانه برگشتم در نوع خود فیلمی بی همتا است؛ زیرا بر پیامدهای داخلی جنگ بر سربازهای طبقه کارگر به ویژه رنگین پوست ها تمرکز می نماید.

کتاب سینما و رسانه های جنگی آمریکا نوشته پاتریشیا کیتون و پیتر شکنر ترجمه علیرضا ثمودی پیله رود و فؤاد ایزدی در 503 صفحه به بهای 55 هزارتومان منتشر شده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 16 شهریور 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: cicagraphic.ir شناسه مطلب: 1212

به "ارتباط اقتصادی پنتاگون با شرکت های تولیدکننده بازی های جنگی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ارتباط اقتصادی پنتاگون با شرکت های تولیدکننده بازی های جنگی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید