خاطره سازی با فینال آسیا ، خرابش نکنیم
به گزارش مجله گرافیک، تصور کنید 500 نفر به 40 هزار نفر.آنجا آنها 80 برابر ما هستند.دل تان را خوش نکنید که اینجا هم چنین اتفاقی به صورت عکس می افتد و چنین نسبتی علیه ژاپنی ها برقرار می گردد.
محمد قراگزلو ، عجب روزگار بدی شده.وقتی ببینی تیمت در فینال لیگ قهرمانان آسیاست اما قدرت رفتن به استادیم را نداری و باید بزرگترین خاطره دوران فوتبالی ات را پای تلویزیون ثبت کنی.تصور می کنید فوتبالی های آخر دهه 50، جوان های دهه 60 و 70 طرفدار پرسپولیس یا همین نوجوان های دهه 80 که عاشق این تیم شده اند چقدر منتظر چنین روزی بودند؟آنها نه فینال سال 70 با المحرق در تهران را دیده اند نه سال بعدش آن تیم نصف و نیمه دیدار نحس با نیسان را از نزدیک لمس نموده اند.تمام این جامعه چند میلیونی که همین حالا مهمترین بخش از جامعه طرفداری فوتبال مان از دل این کلونی بیرون می آید جایی بین آن 120 هزار نفری که فینال های آسیایی پرسپولیس را از نزدیک تماشا نموده اند،نداشته اند به امید اینکه روزی برسد...
حالا آن روزی که طرفداران 30 تا 40 ساله امروز پرسپولیس منتظرش بودند فرا رسیده.همان هایی که در بخش مهمی از این 26 سال حرص خورده بودند که چرا تیم محبوب شان همسنگ نام و اعتبارش پیش نمی رود.چرا قصه پا به توپ شدن های ناصر محمدخانی، کاشته های استثنایی علی پروین،دوندگی و سختکوشی حسین عبدی، پاس های میلمیتری محسن عاشوری، تقه های تمام کننده فرشاد پیوس،قدرت انفجاری کرمانی مقدم و هزار تا داستان دیگر مربوط به ابربازیکنان دهه 50 و 60 این تیم، به افسانه ها پیوسته و چیزی فراتر و بزرگتر از آنها نمی بینیم؟در تمام این سالها بدون اینکه غرورمان پیش طرفدار تیم رقیب بشکند یا حتی لکه دار گردد مدام از خودمان می پرسیدیم چرا نسل تازه ای نمی آید تا دوباره تیم محبوب مان را به یک فینال آسیایی برساند و روزی در ورزشگاه آزادی،همین بغل گوش مان منتظر جشن آسیایی باشیم.روزی که یک دست مان پرچم ایران و دست دیگر پرچم پرسپولیس باشد با یک ستاره زردوسط پرچم های سرخ.
برای نسل من مدت این انتظار آنقدر طولانی شده بود که تصور می کردیم دیگر به عمر ما قد نمی دهد فینال آسیایی را در تهران یا خانه حریف شرق اسیایی مان ببیینم و همین حالا هم تا روز بازی در خوابیم و ساعت مسابقه که شد انگار رویا می بینیم.بچه های همسن ما و آنهایی که از کودکی عشق به فوتبال را با گل کوچک و عطش زمان طولانی لایه کردن توپ های پلاستیکی قبل از آغاز بازی تجربه نموده بودند ،در مرور خاطرات شان از هم می پرسیدند روز بازی با نیسان در ورزشگاه بودی؟اصلا بازی با المحرق را دیده ای؟برای آنها که اوج محدودیت را بدون نق و اعتراض به راحتی رد نموده بودند باور اینکه یک ویدئوی چند ثانیه ای از گل قهرمانی تیم شان را فقط در اخبار انگلیسی شبکه 2 دیده باشند اصلا عجیب نبوده پس در تمام این سال ها به آن 100 و چند هزار نفری که کاشته پای راست محمد حسن انصاری فرد را تماش کردند، با چسبیدن توپ به تور المحرق دست ها را بالا بدره و فریاد کشیدند و بعد دور افتخار قهرمانی آسیا را به فاصله چند نفس تماشا کردند،حسودی شان می شد.حتی به آن 100 و چند هزار نفری که سال بعدش یک نیمه زودتر از آنها طعم باخت به نیسان را چشیده بودند و 45 دقیقه جلوتر اشک شان جاری شده بود هم می شد حسودی کرد و به حال شان غبطه خورد.هر چه نبود آنها هم یک فینال آسیایی را در تهران دیده بودند و چند میلیون جوان دیگر مثل آنها در حسرت تماشای فینال.
بیشتر بخوانید:
- ایران - ژاپن؛ جنگ جذاب ابدی
- کاشیما، حریف پرسپولیس را بشناسید
- کاشیما، نیسان نگردد ، 26 سال بعد از آخرین فینال
حالا بخشی از آن 100 و چند هزار نفر از باخت بد به نیسان می گویند.از روزی که هیچ کس نفهمید چطور رضا عقابی رفت توی ترکیب و پرسپولیس جلوی آن همه مرد خشمگین ایرانی که کیپ تا کیپ روی سکوهای سیمانی اول سال شان خراب شده بود، زمینگیر شد.امروز اما خاطرات قرار است ورق بخورد و کمی تازه تر گردد.جوان های امروز، تینیجرها و شیفتگان پرسپولیس آماده اند تا خاطره فینال آسیایی را رقم بزنند اما انگار حتی محدودیت ها از 26 سال پیش بیشتر است.انگار ورزشگاه رفتن هم سخت شده و شاید بخش زیادی از این جمعیت میلیونی باید 30-20 سال دیگر منتظر بمانند تا بلکه بخت به آنها روی خوش نشان دهد و مهمترین و باشکوه ترین مسابقه تیم مبحوب شان را پایان از نزدیک ببینند.
از مسافرت به ژاپن که اصلا حرف نمی زنیم.آنجا قافیه را باخته ایم.گفتند دو هزار جایگاه برایمان نگه می دارند اما فقط 500 بلیت را ایرانی ها خریدند.انگار نسل آنهایی که برای کار به ژاپن می رفتند، ته کشیده و همین 500 نفر هم احتمالا آن بخش از بچه های نازی آباد ، 13 آبان و جوادیه اند که همسر ژاپنی،زندگی ژاپنی و خو دریافت با فرهنگ آنها را به برگشتن ترجیح دادند و کیلومترها از خانه دور افتادند.تصور کنید 500 نفر به 40 هزار نفر.آنجا آنها 80 برابر ما هستند.دل تان را خوش نکنید که اینجا هم چنین اتفاقی به صورت عکس می افتد و چنین نسبتی علیه ژاپنی ها برقرار می گردد.نه ،اگر ما آنجا یک جوخه خبرنگار و عکاس داریم آنها یا یک گردان رسانه ای قوی می آیند.
اگر ما آنجا اندازه یک گردان ناقص تماشاگر داریم ژاپنی ها با یک شبه لشگر به تهران می آیند تا تیم شان تنها نباشد.آنها برای تماشاگران شان تور ارزان قمیت می گذارند و از آن شهر 67 هزار نفری شان چند هزار تایی را از آن طرف جهان به تهران می آورند اما ما اینجا عاشقان فوتبال در شهر چند میلیونی مان را آنقدر الک می کنیم تا کسی قدرت خاطره سازی و خاطره بازی نداشته باشد.
نمی دانم این قمیت های نجومی که برای بلیت های بازی برگشت فینال از آن حرف می زنند چقدر واقعیت دارد و چقدر شایعه است اما قرار است 19 آبان به فوتبال ایران تکانی اساسی بدهیم.ما به عنوان تماشاگران فوتبال اصل جبه این تکان بزرگیم و زلزله از خود ما آغاز می گردد.مایی که به آن سازه کهنه اما بزک شده آزادی عظمت می بخشیم و شور می دهیم. فکرش را بکنید اگر فینال آسیا باشد و جایگاه خالی در ورزشگاه ببینیم که ده ها هزار نفر در حسرت پر کردنش مانده اند چقدر بهمان برمی خورد. یعنی اگر این فاجعه رخ داد آن روز را می گردد جزو خاطره خوش فوتبالی مان ثبت کنیم؟